سازو كار وحدت جبهه اصولگرايي كه در قالب 7+8 مطرح شده، انتقاد زيادي را در ميان اصولگرايان به دنبال داشته است. اين انتقادها كه بيشتر از زيان اعضاي جبهه پايداري كه طيف بسياري از اصولگرايان را در بر ميگيرد، شنيده ميشود، انتقاداتي است كه بسياري از سران اصولگرا نيز بر آن مهر تاييد ميزنند، اما هنوز اقدام اساسي براي رفع اين انتقادها برداشته نشده است.
ناهمخواني با منشور اصولگرايي از مهمترين موارد انتقاد اصولگرايان به سازوكار فعلي 7+8 است كه بارها بر آن تاكيد كرده اند. مواردي همچون تعيين افراد به عنوان اضلاع گروههاي اصولگرا و اعطاي سهميه به آنها كه يكي از اين افراد رييس مجلس است، شائبه مخالفت با تاكيد صريح رهبر انقلاب مبني در دخالت نكردن سران قوا در انتخابات را تقويت ميكند كه اين موضوع از جمله نكات مهمي است كه تصميمات جبهه متحد اصولگرايان را به چالش كشيده شده است.
سید محمدجواد ابطحی،عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس و نماینده مردم خمینیشهر در گفتوگو با رجانيوز به تبيين برخي از انتقادها پرداخته كه در ادامه ميآيد:
هدف جبهه پايداري پالايش اصولگرايان واقعي از اصولگرايان تقلبي است
چارچوبهای وحدت كه اين روزها بايد حتي جديتر از مصاديق مورد بحث قرار بگيرد، چيست؟
چارچوبهای وحدت جبهه پایداری در واقع همان معیارهای وحدت است که از بطن منشور اصولگرایی اعلام شده است. پایبندی به ولایت فقیه، اسلام و قانون اساسی از جمله اصول این وحدت به شمار میرود. همچنین استکبار ستیزی، ساده زیستی، عدالتمحوری و استقلال خواهی نیز از پایههای دیگر اصولگرایی است که جبهه پایداری نیز آنان را دنبال میکند.
حرکت جبهه پایداری به منظور پالایش اصولگرایان واقعی از بعضی عناصر نفوذی یا اصولگرا نمایان و یا اصولگرایان تقلبی است که به جد این هدف را تعقیب میکنیم. افرادی به نام اصولگرایی وارد عرصه میشوند که ذاتا با اصولگرایی مشکل دارند، اینها اگر به نام اصولگرایی وارد مراکز تصمیمگیری سه قوه شوند، مسیر متعالی انقلاب را منحرف خواهند کرد.
ما معتقدیم که دشمن درصدد است از همین راهها وارد شود و با ترفندهای به ظاهر نخنما و نفوذ در اصولگرایان بتواند در درازمدت به اهداف شیطانی خود برسد؛ بنابراین باید بسیار بصیر و هوشیار بود، به همین جهت است که مقام معظم رهبری از وقایع 88 و به عقیده من از سال 69 بر عنصر بصیرت تاکید داشته و دارند. لازمه بصیرت داشتن تشخیص سره از ناسره است.
آيا جبهه پايداري عامل افتراق اصولگرايان است؟
قطعا نه، معتقدم باید از جبهه پایداری و تشکیل آن استقبال شود. برخی از دوستان اصولگرا گمان نکنند که با ایجاد جبهه پایداری رقیبی برای آنان به وجود آمده است. جبهه پایداری داعیه رقابت و امتیازخواهی ندارد بلکه تمام دغدغه ما این است که مبادا با حرکات و نقشههای دشمن، اصولگرایان گرفتار بازیهای سیاسی شوند و دود آن به چشم نظام، مصالح ملی و مردم برود.
توبه مردودين را بايد پذيرفت اما علم را نبايد بر دوش آنها گذاشت
به نظر شما آيا كساني كه در آزمون فتنه 88 با عدم اتخاذ مواضع روشن و سکوت در قبال آن مردود شدند، میتوانند در انتخابات پيش روی مجلس در مركزيت تصميم گيری برای اصولگرايان قرار گیرند؟ آيا میتوان گفت كه چون ممكن است اين افراد توبه كرده باشند، بايد از سابقه آنها در فتنه چشم پوشی كرد؟
ببينيد، سوال ما هم همین است، شنیده میشود که برخی از بزرگان میگویند این آقایان توبه کردهاند، خدا تواب و توبهپذیر است و این موارد جای خود را دارد، ما هم آن را میپذیریم اما هیچ دلیلی وجود ندارد که این افراد در محوریت قرار گیرند زیرا مومن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود.
بنابراین سادگی است که به صرف توبه کردن این افراد و پذیرقتن اشتباهاتشان، آنان را در محوریت اصولگرایی قرار دهیم. در حال حاضر با توجه به اینکه این افراد اکنون اصولگرایان را همراهی میکنند ما آنان را جزو اصولگرایان میدانیم اما آیا میتوان آنان را با سابقهای که دارند در محور امور و تصمیمگیری قرار داد؟ این موضوع از نظر عقلی درست نیست.
در حوادث صدر اسلام و حوادث انقلاب اسلامی نیز همین سادهاندیشیها و سطحی نگریها ما را به چالش کشید و فرصت های ذیقیمتی از انقلاب را در اختیار دشمنان قرار داد. بصیرت، دور اندیشی و عقل ایجاب میکند که ما توبه این افراد را بپذیریم و آنان را جزو برادران خود بدانیم اما علم را به دوش آنها نگذاریم، زیرا همانطور که مولای متقیان، حضرت علی(ع) فرمودهاند باید علم به دوش اهل صبر و بصیرت باشد.
معتقدم این افراد نباید در محوریت اصولگرایان بوده و تصمیمگیر و تصمیمساز باشند بلکه میتوانند به عنوان عضوی از مجموعه بزرگ اصولگرایی در انتخابات شرکت داشته باشند و فعالیت کنند.
از دید شما ساز وكار تصميم گيری وحدت اصولگرايان چگونه بايد باشد؟ آيا پيشنهاد خاصی در اين زمينه داريد؟
حالا که جامعتین وارد کار شده باید از این اقدام استقبال کرد و محوریت افرادی چون آیتالله مصباحیزدی، آیتالله مهدویکنی، آیتالله خوشوقت و آیتالله علمالهدی را غنیمت شمرد و از حضور این بزرگان بهره برد اما بحث ما این است که باید در زیر رهنمودهای این بزرگان، ساز و کارهایی را ترتیب داد که حداکثر نتیجه را برای وحدت اصولگرایان داشته باشد و حداقل خسارت را وارد کند.
معتقدیم میتوان همین ساز و کار 7+8 را تعمیم داد و با برطرف کردن نقایص، آن را به عنوان یک محوریت اصولگرایان قبول کرد؛ مشروط به اینکه کمیته 7+8 اصراری بر تعداد افراد نداشته باشد و افرادی که در فتنه سال 88 سکوت کردند، مواضع دو پهلو داشتند و یا به نفع فتنهگران موضع گرفتند، در جمع این کمیته نباشند. با این وجود با همین ترکیب و ساز و کار و داروان و گروهها میتوان امید داشت که به وحدت حداکثری رسید و کمترین تنش و چالش را در جریان انتخابات شاهد بود.
لاریجانی اگر 7+8 را وحی منزل نميداند،ساز و کار اشتباه فعلي را بههم بزند
با این وجود نظرتان راجع به سهم ويژه آقايان لاريجانی و قاليباف چیست؟
هیچ شخصی به عنوان فرد نمیتواند نماینده ویژه در انتخابات داشته باشد اما به عنوان گروه اصولگرا میتوان نماینده معرفی کرد. اگر بخواهیم این باب را باز کنیم دایرهاش وسیع میشود زیرا افراد زیادی هستند که توانمند بوده و سوابق درخشانی در انقلاب اسلامی دارند؛ بنابراین تنها میتوان گفت که گروههای اصولگرایی که مشخص هم هستند میتوانند به عنوان گروه نماینده معرفی کنند.
در این میان افرادی که در آزمون سال 88 نتیجه خوبی به دست نیاوردهاند و بصیرت کافی ندارند، باید از محوریت خارج شوند. تمام تلاش جبهه پایداری این است که این موضع تقویت شود و اصولگرایان جبهه واحدی داشته باشند. حالا با این وجود اگر دایره را باز کنیم خیلی از شخصیتها سوابق خوبی در انقلاب داشتهاند که جای سئوال پیش میآید که چرا این افراد نباید نماینده ویژه داشته باشند.
بحث در کمیته 7+8 که قبل از آن هم 5+6 بود، همین موضوع بود که نباید کسی به عنوان شخص نماینده معرفی کند زیرا این رشته سر دراز دارد.
جبهه پایداری معتقد است که اگر اصولگرایان میخواهند به وحدت حداکثری برسند انعطاف به خرج داده و راجع به تصمیمگیریها تجدید نظر کنند.
به قول آقای لاریجانی 7+8 وحی منزل نیست بنابراین حالا که وحی نیست باید این ساز و کار را به هم بزنند و فقط بگویند گروههای اصولگرای تعریف شده، نماینده داشته باشند و افراد اصولگرایی که همراهی با فتنه کردند، یا سکوت کردند تکلیفشان روشن باشد و از دایره تصمیمگیری خارج شوند. جبهه پایداری بر این موضوع اصرار دارد وگرنه هیچ سهم خواهی در این زمینه وجود ندارد.
اجازه انتشار نشريات توقيف شده در آستانه انتخابات سادهاندیشی است
اخیرا رهبر انقلاب فرمودهاند که باید دقت کرد که انتخابات مجلس به چالش امنیتی برای کشور تبدیل نشود، به نظر شما چه اقداماتی باید صورت گیرد تا چالش امنیتی به وجود نیاید؟ و راههای مقابله با این موضوع چیست؟
آزموده را آزمودن خطاست. ما شاهد بودیم که چگونه انتخابات سال 88 به چالش و معضل امنیتی تبدیل شد. رهبر گرانقدر انقلاب همین آگاهی را میدهند که برخی افراد از مخالفت با نظام هنوز مایوس نشدهاند و همچنان به دنبال راهکاری برای ضربه زدن به نظام اسلامی هستند.
این دسته از افراد خود را بازسازی کرده و با به کار بردن ادبیات جدید و با همان انگیزه مبارزه به منظور تصاحب سنگرهای نظام، وارد عرصه میشوند. این افراد چند اقدام انجام میدهند، اول اینکه مردم را از شرکت در انتخابات منصرف میکنند، سپس در صورت حضور مردم در انتخابات، نفوذیهای خود را به عنوان کاندیدا مطرح کرده و روی این افراد تبلیغ میکنند.
اگر در نهایت نتیجه مورد نظرشان به دست نیامد ادعای تقلب در انتخابات کرده و درخواست تشکیل کمیته صیانت از آرا را میدهند و خلاصه اینکه معضل ایجاد میکنند. بنابراین باید با توجه به تجربیات گذشته در برگزاری بیش از سی دوره انتخابات در کشور و به ویژه با نظر به حوادث اخیر، از اکنون میدان را از دست این افراد بگیریم.
وقتی مشاهده میشود که در آستانه انتخابات نشریات توقیف شده دوباره اجازه نشر میگیرند، این سادهاندیشی است که به صاحبان این نشریات بگوییم، بسمالله، بفرمایید شروع به کار کنید.
باید دقت کرد که این روزنامههای توقیف شده مجددا اجازه نشر گرفتهاند و باز همان رویه قبلی را در پیش گرفتهاند. همان سیاهنماییهای گذشته، مصاحبه با افراد دگر اندیش، بزرگ کردن بیانیه خانه سینما، تبلیغ فیلم جدایی نادر از سیمین، انتشار صحبتهای مرحوم دولتآبادی و غیره. چرا ما باید در آستانه انتخابات سادهاندیشی کرده و به هجم وسیعی از این رسانهها اجازه فعالیت دهیم با وجود اینکه میدانیم یکی از ابزار فتنهگران، رسانه است.
اما انتظار میرود با پیروی عملی و خالصانه از رهنمودهای رهبری و پرهیز از شعارهای قومیگرایانه هیچ چالشی در مملکت ایجاد نشود چرا که یکی از ابزارهای ایجاد چالش و کشاندن عرصه به سمت انحراف، بحثهای قومیتهاست که متاسفانه شاهد هستیم که برخی از نمایندگان مجلس به این موضوع دامن میزنند و این نکته باید مورد توجه دستگاههای امنیتی قرار گیرد.
تعدادی از جريانهای نزديك به فتنه و برخی از افراد موثر در اين جريان با توهم اينكه نظام به حضور آنان در انتخابات نياز دارد، شرط و شروطی را مطرح كردهاند، به نظر شما شرط نظام برای حضور مجدد اين افراد چه بايد باشد؟
از قدیم گفتهاند: "کسی را در ده راه نمیدادند، سراغ کدخدا را میگرفت". شرط گذاری مردودشدگان برای نظام، بیشباهت به لطیفه نیست. این نظام است که با رافت اسلامی با این دسته از افراد برخورد میکند. آنها در مقامی نیستند که بتوانند شرط بگذارند و وجودشان را مقید به شرط بدانند.
ما باید برای این افراد تعیین تکلیف کنیم همانطور که شورای نگهبان هم صلاحیتها را بررسی میکند؛ این افراد باید از مسائلی که دوستان و رهبرانشان برای آنان به وجود آوردند ابراز برائت کنند. زیرا حوادث سال 88 خطر کمی نبود که از بیخ گوش نظام گذشت.
در آن زمان اگر رهبریهای مدبرانه مقام معظم رهبری و حضور آگاهانه مردم در صحنه نبود فتنهگران قصد داشتند فاتحه نظام را بخوانند. بنابراین این افراد باید توبه کرده و با صراحت مجازات عمل خود را تحمل کنند. افرادی هم که خود دچار تخلف شدهاند باید محاکمه شوند. این افراد اگر در محور تصمیمگیری قرار گیرند ممکن است دوباره حرفهای گذشته خود را با ادبیات جدیدتری مطرح کنند و به مردم آدرس غلط بدهند.
آنان گمان میکنند مردم فراموشکارند بنابراین میخواهند بار دیگر وارد عرصه انتخابات شوند. از شورای نگهبان انتظار میرود که در این زمینه با قاطعیت بیشتری عمل کند و با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری و امام راحل به عنوان دیدههای بینای نظام، بدون ملاحظه قانون را عملیاتی سازد و از ورود نامحرمان به مراکز حساس نظام جلوگیری کرده و برخی را با اقتدار عزل صلاحیت کند.
مردم نیز انتظار دارند شورای نگهبان با کسانی که به روی نظام پنجه کشیدند، چهره نظام را مخدوش کردند و با سیاهنمایی در مورد دستاوردهای نظام اسلامی، آن را زیر سئوال بردند و یاس، دلسردی و ناامیدی را در بین آنان ایجاد کردند، با قاطعیت برخورد کند. شرط اول برای پذیرش این افراد اعلام برائت از رهبرانشان و فتنهگران است و به هیچ عنوان نمیتوان آنان را در مراکز حساس نظام مانند مجلس قرار داد.
این افراد باید با اعلام نام خود با رسانهها مصاحبه کرده و بگویند از کروبی، خاتمی و موسوی تبری پیدا کردهاند و از اعمالی که همراهان رهبران فتنه مانند مهاجرانی و حلقه ماسوني جرس در لندن و آمریکا تشکیل دادند، بیزاری بجویند.
معتقدم اینها اگر تخلفی مرتکب شدهاند باید برای محاکمه پیشقدم شوند و با اقرار به گناه و اشتباه خود به دستگاه قضایی اعلام کنند که آماده محاکمه هستند زیرا تخلف آنان تنها محدود به فرد نیست و اجتماعی محسوب میشود که گناه کبیرهای در راستای ضربه به نظام اسلامی به شمار میآید.
آنان باید پس از توبه در عمل هم نشان دهند که واقعا از رهبران خود بریدهاند نه اینکه به اصطلاح یکی به میخ بزنند و یکی به نعل، یعنی از این طرف بگویند از فتنهگران بیزاریم و از طرف دیگر با آقای خاتمی دیدار داشته باشند و نقشههای جدید بکشند. بیشک در صورت تبری این افراد، جایشان برای ورود به صحنههای سیاسی و فعالیتهای سیاسی آزاد است.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : توبه مردودين, لاریجانی, 7+8, وحی منزل, ساز و کار اشتباه, سران اصولگرا, اعضاي جبهه پايداري, منشور اصولگرايي, انتقاد اصولگرايان, اضلاع گروههاي اصولگرا, اعطاي سهميه, مخالفت با تاكيد صريح رهبر, دخالت نكردن سران قوا, انتخابات مجلس, نکات هم, تصميمات جبهه متحد اصولگرايان, چالش, ,